پارت ۶

کاربر بلاگیکس · 08:35 1399/10/27

بپر ادامه برای خوندن پارت شش رمانم

رمان  عاشقانه دوستت دارم 

p6

از زبان مرینت: 

چه لذت بخشه عشق دوطرفه

💓م.. من هنوزم باورم نمیشه

💚منم همینطور 


🐞مر... ی... نت... آ.. لیا


ولی دیگه دیر شده بود آلیا و نینو اومدن و مارو تو اون حالت دیدن

🧡مرینت

آلیا یه لبخند شیطانی زد و قبل از اینکه ما خودمونو جمع و جور کنیم اون شروع به عکس گرفتن کرد. 

🎧به به داداش میبینم که شما هم... 


داشتم از خجالت آب میشدم که آدرین به دادم رسید

💚بسه دیگه مرینت بیا بریم

💓ب... باشه

دستمو گرفت و به سمت خونه ی ماحرکت کرد.......


یک ماه بعد... 


🔨آقای آدرین آگراست آیا شما خانم مرینت دوپن چنگ را به همسری قبول میکنید؟ 

💚بله

🔨خانم مرینت دوپن چنگ؟؟


💓بله


🧡مبارکههههههههههههههههه


از زبان مرینت:


سوار ماشین آدرین میشیم و به سمت خونه جدیدمون.اه خونه جدیمون.خونه ای که قراره....

ولش کن

💚مرینت

💓جانم

💚بیا یه قولی بهم بدیم

💓چه قولی؟؟هرچی باشه با جونو دل میپذیرم

دستشو رو دستم میزاره

💚قول بدیم که هیچ وقت از هم جدا نشیم و همو زود قضاوت نکنیم 

💓قول میدم

💓آدرین؟

💚بله جونم.بله عشقم.بله زندگیم


💓تو هم قول بده

💚قول میدم

آدرین:

لبخند کیوتی میزنه که دلم براش ضعف میره

دستشو آروم بالا میارم و بوسه ای روی پوست لطیفش که مثل گلبرگ میمونه میزنم. 

مرینت: 

بوسه ای روی دستم میزنه. منم لبخندی نوارش میکنم. 

مستانه میخندم. باورم نمیشه بعد از سال ها به عشقم رسیدم. با قولی که دادیم تا ابد باهمیم

 


عشق ما زبانزد جهان خواهد شد😊


ادامه دارد....