پارت ۹

کاربر بلاگیکس · 07:05 1399/10/29

کیف کنید چه زود براتون میزارم😁😁

 

 

 

 

 

 

بپر ایدومه گشنگم

رمان عاشقانه دوستت دارم 

p9

وارد خونمون میشم

🍞🥖سلام مرینت خوش اومدی

🥖چرا آدرین باهات نیست

بغضم میگیره اما قورتش میدم 

با سردی میگم

💓از هم جدا شدیم

🥖چیییییییییییببییی تو روز دوم زندگی😒

💓مامان. جیغ نکش. وقتی اون بهم تهمت خیانت زد توقع داری باهاش باشم؟ 

🍞بهت تهمت خیانت زد؟؟؟؟؟؟؟ 

🥖لیاقتتو نداشت پسره ی..... 

💓بسه

اینو میگمو وارد اتاقم میشم. چقدر دلم برا اینجا تنگ شده بود. 

خودمو رو تختم می ندازم چشامو میبندم و به خواب تلخی فرو میرم..... 


(خواب) 

💓الو؟ 

💚الو مرینت بیا دلم برات تنگ شده بیا

💓بغضم گرفت. ولم کن لعنتی

یکهو آدرین و یگ نفر دیگه شروع بع خندیدن کردن

صدای نحس خودش بود.... فیلیکس


⚫خوب اوسکولش کردی

💚تنها مزیتش اینه


از خواب می پرم. بلند بلند گریه میکنم. م.. م.. من باید خودکشی کنم. 

از پله ها میرم رو پشت بوم. چشمامو میبندم. قدم اول. دوم. سوم. وپرش


حس میکنم رو یه چیز نرم افتادم.  چشامو باز میکنم

آدرین..... 


🖤مرینت ببخش منو زود قضاوتت کردم منو ببخش. همه چیزو فهمیدم. فهمیدم که اون فیلیکس لعنتی زندگیمو به آتیش کشیده. منو ببخششششششششش

💓ولم کن عوضی

🖤مری..... 

💓اسم منو به زبون نیار


از بغلش میام بیرونو از خونه میزنم بیرون

🖤مرینت..... 

💓گفتم اسممو نگووووو


🖤صبر کن

💓تو تو روز اول قولی که داده بودی رو زیر پا گذاشتی اونوقت چطور می تونم امیدوار باشم که تو تو بقیه زندگی این کارو نمیکنی


🖤راست میگی... پنجه ها داخل


رومو که برمی گردونم آدرینو میبینم که رو زمین خیس افتاده. نفس نمیکشه


وای من چیکار کردم. کسی که دوستش داشتم رو کشتم.... نهههههههههههههههههههههه

💓الو سلام. لطفایه آمبولانس به آدرسه........... ـبفرستید


آمبولانس میاد و آدرینو میبره زار زار گریه میکنم. تلفونمو نگاه میکنم. میبینم ۳۴تماس پاسخ داده نشده از آدرین دارم


وای

من چیکار کردم

رو نیمکت گوشه خیابون میشینم و سرمو لای دستام میگیرم.... 

ادامه دارد.... 

یه نظرسنجی شما پایان تلخ دوست دارین یا شیرین؟؟؟ 

حتما بگین تا ادامه رمانو بتونم بنویسم