عشق مغرور من پارت ۲

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1399/11/05 06:15 · خواندن 1 دقیقه

بپر ادامه 

رمان عشق مغرور من 

p2

💓خیلی گرمه هوووووف

بلاخره نوبتم میشه و میرم جلو

💓میشه لطفا یه...... 


💚برو کناربچه، یه آبمیوه بده، خنک باشه که جیگرم حال بیاد خیلی گرمه. 

💓نوبت من بود ها

💚هه توی فسقلی کیلو چندی بابا

💓فسقلی. نشونت میدم

یقشو میگیرمو یه چک تو صورتش میزنم

هلم میده وصورتشو میگیره. از عصبانیت سرخ میشه

منم که میبینم اوضاع خیلی خیته زودی در میرم. 

🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃

💓دیگه بهتره برم خونه. خیلی گرمه

ناگهان پام لیز میخوره. چشامو میبندم و آماده ی یک سقوط دردناک میشم. که یکدفعه به یک چیز نرم میخورم. چشامو آروم باز میکنم. گند بزنن به این شانس


💚💓باز تو

با تمام سرعت میدوم که دستمو میگیره. رومو سمتش میکنم

💚یه بار دیگه مزاحمم بشی میکشمت

💓هه اونوقت چطوری؟؟؟؟؟؟؟ 

💚آدمشو دارم

💓وای وای ترسیدم

پقی میزنم زیر خنده

💚حالیت میکنم

یه دندون قروچه میکنه و سوار ماشینش میشه. 

با خنده را میافتم که گوشیم زنگ میخوره

💓بلو اله؟

🧡مرگ😂

💓چی شدع

🧡این مرتیکه اومده برا معامله بهش میگم تو نیستی گوشش بدهکار نیست

💓اه. بهش بگو الان میام

🧡ب.. باشه خداف.... فظ

💓بای

گوشی رو قطع میکنمو به سمت مغازم میرم. 


ادامه دارد.......